## با پذیرش پاسخگویی، اهرم به دست آورید **اگر ریسک‌ها را به نام خودتان بپذیرید، جامعه در مقابل به شما اهرم (Leverage) می‌دهد.** **شما برای به دست آوردن اهرم نیاز به پاسخگویی دارید.** **نیوی:** بیایید وارد بحث پاسخگویی (Accountability) شویم. فکر می‌کنم تو دیدگاه منحصربه‌فردی در این زمینه داری. نخستین توئیت درباره‌ی پاسخگویی این بود: «پاسخگویی را بپذیرید و ریسک‌های کاری را به نام خودتان متحمل شوید. جامعه در مقابل، با مسئولیت، سهام و اهرم به شما پاداش می‌دهد.» **ناوال:** بله. برای ثروتمند شدن نیاز به اهرم دارید. اهرم می‌تواند از نیروی کار بیاید، از سرمایه یا از طریق کد یا رسانه. اما بیشتر این‌ها، مثل نیروی کار و سرمایه، باید از طرف دیگران به شما داده شود. برای نیروی کار، شخصی باید دنبال شما بیاید. برای سرمایه، کسی باید پول یا دارایی یا ماشین‌آلاتی در اختیارتان بگذارد. برای به دست آوردن این‌ها شما باید اعتباری بسازید، و تا حد ممکن این کار را به نام خودتان انجام دهید که ریسک دارد. پس پاسخگویی یک شمشیر دو لبه است. به شما امکان می‌دهد وقتی اوضاع خوب پیش می‌رود، اعتبار بگیرید و وقتی خراب می‌شود، بار شکست را به دوش بکشید. **ریسک‌های کاری را با نام خودتان قبول کنید** افرادی که نام خود را به کار می‌چسبانند، احمق نیستند. آن‌ها فقط اعتمادبه‌نفس دارند. شاید آخرش احمقانه به نظر برسد، اما به افرادی مثل کانیه، اوپرا، ترامپ، ایلان ماسک یا هرکس دیگری نگاه کنید: این‌ها می‌توانند فقط با نام خودشان ثروتمند شوند، چون نامشان یک برند قدرتمند است. فارغ از نظرتان درباره ترامپ، باید بپذیرید که او در برندسازی نام خود در سطح جهان جزو برترین‌ها بود. چرا مردم به «Trump Casino» می‌رفتند؟ یا به «Trump Tower»؟ چون اسم ترامپ روی آن‌ها بود. در زمان رأی دادن هم عده‌ای فقط نام «ترامپ» را می‌شناختند و همین شناخته شدن اسم به کارش آمد. همین درباره اوپرا هم صادق است. اگر او نامش را روی محصولی بگذارد، آن محصول مثل برق فروش می‌رود. نامش می‌شود مهر تأیید. البته این افراد ریسک هم می‌کنند. مثلاً ترامپ حالا ممکن است از سوی بیش از نیمی از کشور و بخش بزرگی از جهان منفور باشد، زیرا نامش را آشکارا در معرض دید گذاشته است. وقتی نام خودتان را برجسته می‌کنید، مشهور می‌شوید و شهرت جنبه‌های منفی هم دارد. بهتر است گمنام و ثروتمند باشید تا فقیر و مشهور. حتی ثروتمند و مشهور بودن هم دردسر دارد، چون همیشه زیر ذره‌بین هستید. **یک تیم کارآمد، مسئولیت‌های روشن دارد** پاسخگویی خیلی مهم است. وقتی روی یک محصول یا در یک تیم یا کسب‌وکار کار می‌کنید، خیلی به ما آموزش داده شده که «بخشی از تیم باش»—درست است. ولی اغلب به ما می‌گویند از جمع خارج نشو، گردن بالاتر از بقیه بلند نکن. مثلاً در استرالیا می‌گویند «شکوفه‌ی بلند بریده می‌شود»—یعنی خودت را خیلی برجسته نکن. اما در واقع یک تیم فوق‌العاده کارآمد، تیمی کوچک با تقسیم وظایف شفاف است. مثلاً: «این شخص مسئول ساخت محصول است، آن یکی مسئول پیام‌رسانی، دیگری مسئول جذب سرمایه، آن دیگری مسئول قیمت‌گذاری و تبلیغات آنلاین.» این‌طوری اگر کسی اشتباه کند، می‌دانیم چه کسی مسئول است و اگر کاری عالی پیش برود، می‌دانیم چه کسی اعتبار می‌گیرد. اگر تیم کوچک باشد و مسئولیت‌ها شفاف، سطح پاسخگویی بالا می‌ماند. پاسخگویی مهم است چون بدون آن انگیزه نداریم، بدون آن نمی‌توانیم اعتبار بسازیم. ولی پذیرش پاسخگویی خطر دارد: خطر شکست، رسوایی و شکست به نام خودتان. امروزه دیگر زندان بدهکاران یا اعدام برای ورشکستگی نداریم، اما هنوز از نظر اجتماعی از شکست در انظار عمومی می‌ترسیم. کسانی که جرئت شکست خوردن علنی با نام خود را دارند، قدرت زیادی کسب می‌کنند. **کسانی که می‌توانند در ملأ عام شکست بخورند، قدرت زیادی دارند** مثلاً تجربه شخصی خودم: تا حدود 2013 یا 2014، حضور عمومی من فقط درباره استارتاپ‌ها و سرمایه‌گذاری بود. از حدود 2014 و 2015 شروع کردم به صحبت درباره فلسفه، روانشناسی و موضوعات گسترده‌تر. کمی نگران بودم چون با نام خودم حرف می‌زدم. افرادی در صنعت به من پیام دادند که «داری کارت را نابود می‌کنی، این احمقانه است.» اما ریسک کردم، همین‌طور با رمزارزها در اوایل کار ریسک کردم. وقتی نامت را پای حرف‌هایت می‌گذاری، ریسک می‌کنی، ولی اگر موفق شوی، پاداشش را هم می‌بری.