## با خوشبینهای منطقی شریک شوید
**با افراد منفیباف و بدبین شریک نشوید؛ باورهای آنها خودتحققبخشاند**
**نیوی:** این آخرین توئیتی است که میخواهیم بررسی کنیم. تو گفتی: «با افراد بدبین و منفیباف شریک نشوید. باورهای آنها خودبهخود محقق میشود.»
**ناوال:** بله. در اصل، برای خلق چیزها باید خوشبین منطقی باشی. منطقی از این بابت که دنیا را همانطور که هست ببینی، اما همچنان نسبت به تواناییهای خودت و امکان انجام کارها خوشبین باشی.
همه ما کسانی را میشناسیم که همیشه بدبیناند و همه چیز را خراب میکنند. هرکس در زندگیاش آن آدم ایرادگیر را دارد که فکر میکند کمککننده است، ولی در واقع فقط انرژی منفی میدهد و روی همه چیز سایهی یأس میاندازد.
چنین فردی نه تنها خودش هرگز کار بزرگی نمیکند، بلکه دیگران را هم از انجام کارهای بزرگ بازمیدارد. او فکر میکند کارش ایراد گرفتن است. البته ایراد گرفتن به شرط ارائهی راهحل اشکالی ندارد، اما بعضیها فقط ایراد میگیرند و هیچ کمکی نمیکنند.
ضربالمثلی نظامی هست که میگوید: «یا رهبری کن، یا پیروی کن، یا برو کنار از سر راه»، اما این افراد یک گزینهی چهارم میخواهند: نه رهبری کنند، نه پیروی، نه بروند کنار. آنها میخواهند بگویند چرا هیچ کاری جواب نمیدهد.
تمام افراد بسیار موفقی که میشناسم، به شدت تمایل به عمل دارند. آنها فقط انجام میدهند. سادهترین راه برای فهمیدن اینکه کاری جواب میدهد یا نه، این است که شروع کنی به انجامش. حداقل گام اول، دوم و سوم را بردار، بعد تصمیم بگیر.
پس اگر میخواهید در زندگی موفق شوید، چه در خلق ثروت، چه در روابط خوب یا تناسب اندام و حتی شادی، باید گرایشتان به عمل باشد.
**با خوشبینهای منطقی همراه شوید**
و باید خوشبین باشید. نه خوشبین غیرمنطقی. چیزی بدتر از کسی نیست که بیپروا و بدون فکر دنبال چیزی میرود که ارزشش را ندارد.
من میگویم خوشبین منطقی باشید. یعنی همهی خطرها و کاستیها را بشناسید، اما سرتان را بالا بگیرید. شما یک بار روی این سیاره زندگی میکنید، چرا سعی نکنید چیز بزرگی بسازید؟
اینجاست که ایلان ماسک الهامبخش میشود، چون سراغ کارهای واقعاً عظیم و جسورانه میرود و الگویی میشود برای بزرگ فکر کردن.
ساختن حتی چیزهای کوچک هم کار زیادی میبرد. صاحب بقالی سر کوچه شاید کمتر از ایلان ماسک تلاش نمیکند و عرق نمیریزد. شاید حتی بیشتر. ولی به هر دلیلی—تحصیلات، شرایط—او هرگز به فکر کارهای بزرگتر نیفتاده، پس نتیجه هم کوچکتر است. پس بهتر است بزرگ فکر کنیم. البته منطقی و با خوشبینی.
بدبینها و منفیبافها در حقیقت دارند میگویند: «من تسلیم شدهام. فکر نمیکنم بتوانم کاری بکنم. پس دنیا از نظر من جایی است که هیچکس نمیتواند کاری بکند. حالا چرا تو باید کاری بکنی؟ اگر شکست بخوری که من ثابت میکنم حق با من بود، اگر موفق شوی مرا بد جلوه میدهی.»
**ما از نیاکان بدبین آمدهایم**
**نیوی:** احتمالاً حتی بهتر است خوشبین غیرمنطقی باشی تا بدبین منطقی.
**ناوال:** دیدگاه کاملاً منطقیای هم برای خوشبین بودن وجود دارد. اگر 2000، 5000 یا 10000 سال به عقب برگردیم، دو نفر در جنگل راه میروند و صدای ببر میشنوند. یکی خوشبین است و میگوید: «حتماً به ما کاری ندارد.» دیگری بدبین است و فرار میکند. بدبین زنده میماند و خوشبین خورده میشود.
پس ما از بدبینها به ارث رسیدهایم. ژنتیکی در ما بدبینی هست. اما جامعهی مدرن بسیار بسیار امنتر شده. دیگر ببری در خیابان نیست. احتمال نابودی کامل بسیار کم است، هرچند باید از نابودی کامل اجتناب کرد.
احتمالاً سودی که میتوانید ببرید نامحدود است و زیانها محدود. پس تطبیق با جامعهی مدرن یعنی غلبه بر بدبینی و برداشتن گامهای اندکی خوشبینانه، چون سود بالقوه نامحدود است. اگر استارتاپی مثل اسپیسایکس، تسلا یا اوبر راه بیاندازید، میتوانید میلیاردها دلار ارزش برای جامعه و خودتان بیافرینید و دنیا را تغییر دهید.
اگر شکست بخورید چه؟ چند میلیون دلار پول سرمایهگذارها را از دست دادهاید. آنها هم پول زیادی دارند و این ریسکی است که میپذیرند به امید اینکه شما موفق شوید.
در گذشته بدبینی منطقی بود. امروز، بهویژه اگر در یک کشور پیشرفته و تحصیلکرده زندگی کنید، خوشبینی منطقی بیشتر معنا دارد. حتی در کشورهای جهان سوم هم فرصتهای اقتصادی زیادی هست.
تنها چیزی که باید از آن بپرهیزید، خطر نابودی است. نابودی یعنی نرفتن به زندان (کار غیرقانونی نکنید) و پرهیز از هر چیزی که باعث از دست دادن همهی سرمایه یا سلامتیتان شود. قمار همه چیز در یک حرکت نکنید. اما روی چیزهایی با ریسک منطقی و پتانسیل سود بالا سرمایهگذاری کنید.
**BOCTAOE**
**نیوی:** بعضیها ایدههای شما را میسازند و گسترش میدهند، هرچقدر هم دور از ذهن باشند. ولی بعضیها فقط تمام استثناهای بدیهی را لیست میکنند، هرچقدر هم که بدیهی باشند.
خوشبختانه در دنیای استارتاپ من دیگر خیلی با آنهایی که میگویند چرا نشود مواجه نمیشوم. به ندرت چنین آدمهایی را میبینم.
**ناوال:** به همین خاطر توییتر هست. «اسکات آدامز» آنقدر از این موضوع کلافه شده بود که یک عبارت اختصاری ساخت: BOCTAOE، یعنی «اما البته استثناهای آشکاری هم وجود دارد.» مدتها این عبارت را آخر مقالاتش میگذاشت.
اما توییتر پر از خردهگیرهاست. در حالی که سیلیکونولی فهمیده که مزایای موفقیت آنقدر زیاد است که نباید به یک جوان با هودی و کفشهای لکهدار نگاه از بالا به پایین داشت. چون نمیدانی، شاید او مارک زاکربرگ بعدی یا رید هافمن بعدی باشد.
پس باید به همه احترام گذاشت و به هر فرصتی توجه کرد چون در دنیای مدرن، به ویژه با ابزارهای مالی، رشد میتواند نامحدود و زیانها محدود باشند.