## بازیهای بلندمدت را با افراد بلندمدت بازی کنید
**تمام بازدهیهای زندگی حاصل بهرهی مرکب در بازیهای بلندمدت است**
**نیوی:** کمی دربارهی اینکه در چه صنعتی کار کنیم، چه شغلی داشته باشیم و با چه کسانی کار کنیم بگو. تو گفتی: «باید صنعتی را انتخاب کرد که در آن بتوان بازیهای بلندمدت را با افراد بلندمدت بازی کرد.» چرا؟
**ناوال:** این حرف بیانگر چیزی است که سیلیکونولی را میسازد و دلیل کارکرد جوامع با اعتماد بالا را نشان میدهد. در اصل، تمام سودها و بازدهیها در زندگی از بهرهی مرکب بهدست میآید. چه در رابطهها، چه در پول درآوردن، چه در یادگیری.
بهرهی مرکب نیروی شگفتانگیزی است. اگر با یک واحد شروع کنید و سالی ۲۰ درصد رشد کنید، بعد از ۳۰ سال اینطور نیست که فقط ۳۰ سال ضربدر ۲۰ درصد به آن اضافه شود، بلکه این ۲۰ درصدها روی هم ترکیب میشوند و در نهایت به مقداری عظیم میرسید—چه این مقدار حسن نیت باشد، چه عشق، چه روابط یا پول. پس بهرهی مرکب بسیار مهم است.
شما باید بتوانید یک بازی بلندمدت انجام دهید. بازیهای بلندمدت نهتنها برای بهرهی مرکب خوباند، بلکه برای ایجاد اعتماد هم مفیدند. اگر به بازی «معمای زندانی» نگاه کنید، راهحل آن «تلافی به مثل با اندکی گذشت» است (یعنی همان کاری را بکن که طرف مقابل آخرین بار با تو کرد، با اندکی بخشش در صورت اشتباه)، اما این تنها زمانی جواب میدهد که معمای زندانی بارها تکرار شود، یعنی اگر ما چند دور با هم بازی کنیم.
پس اگر در موقعیتی مانند سیلیکونولی هستید، جایی که مردم یکدیگر را میشناسند، با هم تجارت میکنند و اعتماد دارند، در آن صورت به یکدیگر درست رفتار میکنند چون میدانند این شخص در بازیهای آینده هم حضور خواهد داشت.
البته همیشه استثنا وجود دارد. چون گاهی میتوان با یک حرکت پول خیلی زیادی بهدست آورد، بعضی افراد خیانت میکنند و میگویند: «آنقدر ثروتمند میشوم که دیگر مهم نیست!» اما در کل، اگر میخواهید موفق شوید، باید با دیگران کار کنید و بفهمید به چه کسانی میتوان بلندمدت اعتماد کرد. با چنین افرادی میتوانید مداوماً بازی را ادامه دهید و بهرهی مرکب و اعتماد بالا ثمرهی کار را بسیار بیشتر میکند. پاداشهای بزرگ معمولاً در پایان چرخه به دست میآیند.
برای مثال، وارن بافت به عنوان یک سرمایهگذار در بازار سهام آمریکا عالی عمل کرد. دلیل اصلیاش این بود که بازار سهام آمریکا باثبات بود، دولت آن را مصادره نکرد و وارد جنگ نابودگر نشد. زیرساخت اصلی (بازار سهام) پایدار ماند. پس او توانست یک بازی بلندمدت انجام دهد و اعتماد از پایداری بازار سهام آمریکا آمد.
**وقتی صنعتها را عوض میکنید، از صفر شروع میکنید**
در سیلیکونولی، اعتماد از شبکهای از افراد در یک منطقه جغرافیایی کوچک میآید که شما بهتدریج میفهمید با چه کسی میشود کار کرد و با چه کسی نه.
اگر مدام لوکیشن یا صنعت را عوض کنید، بارها و بارها از صفر شروع میکنید. فرض کنید شما در صنعت چوبکاری شبکهای ساختهاید. سخت کار میکنید، محصولی تولید میکنید. بعد ناگهان میروید به صنعتی دیگر، مثلاً ایستگاه شارژ ماشینهای الکتریکی. شما در آنجا کسی را نمیشناسید. باید از صفر شروع کنید. نمیدانید به چه کسی اعتماد کنید، و آنها هم شما را نمیشناسند.
همچنین صنایعای هستند که ذاتاً افراد در آن گذریاند. مثلاً سیاست. در سیاست افراد دائماً جابهجا میشوند. وقتی در سیاست افراد قدیمیکار هستند (مثل سناتورها)، معایبی مانند فساد وجود دارد، اما یک مزیت هم هست: آنها یاد میگیرند با یکدیگر کنار بیایند چون میدانند طرف مقابل ۱۰ سال بعد هم در همان جایگاه خواهد بود. برعکس، در مجلس نمایندگان که هر دو سال یکبار تغییرات عمده رخ میدهد، افراد جدید نمیدانند با چه کسی کار کنند و از کجا اعتماد بیاورند.
پس مهم است صنعتی را انتخاب کنید که در آن بتوان بازیهای بلندمدت را با افراد بلندمدت بازی کرد. این افراد باید نشان دهند که قرار است مدتی طولانی بمانند، اخلاقیاند و یکپارچگیشان در عملکردشان دیده میشود.
**بازیکنان بلندمدت یکدیگر را ثروتمند میکنند**
**نیوی:** به نظر میرسد در یک بازی بلندمدت، همه یکدیگر را ثروتمند میکنند. اما در یک بازی کوتاهمدت، انگار هرکس فقط خودش را ثروتمند میکند.
**ناوال:** این بیان فوقالعادهای است. در یک بازی بلندمدت، جمع مثبت است. ما همه در حال بزرگتر کردن کیک هستیم. سعی میکنیم آن را هرچه بزرگتر کنیم. در یک بازی کوتاهمدت، فقط داریم کیک را تکهتکه میکنیم.
این بهانهای برای سوسیالیستها نیست. سوسیالیستها کسانیاند که در پخت کیک مشارکت ندارند و آخر کار از راه میرسند و میگویند: «من هم یک تکه میخواهم، یا کل کیک را میخواهم»، و با زور تفنگ وارد میشوند.
اما یک رهبر خوب اعتبار را برای خودش نمیخواهد. او الهامبخش است تا تیم کار را انجام دهد. سپس تقسیم منصفانه نسبت به میزان مشارکت و ریسک انجام میشود، نه اینکه هرکس چاقوی تیزتری دارد بیشترین سهم را بردارد.
**بازدهیها از بهرهی مرکب در بازیهای تکرارشونده میآیند**
**نیوی:** تو در توئیت بعدی گفتی: «بازیهای تکرارشونده را بازی کن. تمام بازدهیهای زندگی، چه در ثروت، روابط یا دانش، از بهرهی مرکب میآیند.»
**ناوال:** وقتی شما ۱۰ سال، ۲۰ سال، ۳۰ سال با کسی کار کردهاید یا دوست بودهاید، همه چیز بهتر میشود. شما به او راحتتر اعتماد میکنید، اصطکاک کمتر میشود و میتوانید کارهای بزرگتر انجام دهید.
مثال سادهاش ازدواج، بچهدار شدن و بزرگکردن فرزندان است. این خودش نوعی بهرهی مرکب در روابط است. چنین رابطهای ارزشش بسیار بیشتر از روابط گذرا و سطحی است.
این در سلامتی و تناسب اندام هم صادق است. هرچه سالمتر باشید، حفظ سلامتی آسانتر میشود. اما هرچه بدنتان را بیشتر نابود کنید، بازگشت به حالت عادی سختتر میشود و نیازمند تلاشهای قهرمانانه است.
**نیوی:** دربارهی بهرهی مرکب یادم میآید تو یک ریتوییت کردی از «اد لاتیمور» یا شخص دیگری، که میگفت: «قدری پیشرفت به دست آور و دیگر از آن عقبنشینی نکن، مدام پیش برو.»
**ناوال:** دقیقاً یادم نیست اما مفهوم کلی این بود: «کمی جاپا پیدا کن و هرگز رهایش نکن.» این یعنی یکبار که کمی پیشرفت به دست آوردی، عقب نرو، ادامه بده تا مدام بهرهی مرکب خودش را نشان دهد.