## پول درآوردن ربطی به شانس ندارد
**شخصیتی بسازید که پولساز باشد**
**پول درآوردن ربطی به شانس ندارد**
**ناوال:** بدیهی است که ما میخواهیم ثروتمند شویم و میخواهیم این کار را در همین زندگی انجام دهیم، بدون اینکه متکی به شانس باشیم.
خیلیها فکر میکنند پول درآوردن دربارهی شانس است. اینطور نیست. پول درآوردن به این ربط دارد که شما تبدیل به انسانی شوید که میتواند پول بسازد.
من همیشه فکر میکنم اگر تمام پولم را از دست بدهم و مرا در یک خیابان تصادفی در کشوری انگلیسیزبان رها کنید، طی 5 تا 10 سال دوباره ثروتمند خواهم شد. چون این یک مهارت است که من پرورش دادهام و هر کسی میتواند آن را یاد بگیرد.
در 1000 جهان موازی، شما میخواهید در 999 تای آن ثروتمند باشید. نمیخواهید فقط در 50 تای آن ثروتمند باشید که در آنها بختواقبال با شما بوده است. ما میخواهیم تأثیر شانس را کم کنیم.
**چهار نوع شانس**
چهار نوع شانس وجود دارد. این ایده از یک کتاب گرفته شده است و مارک اندرسون در یک [پست وبلاگی](https://pmarchive.com/luck_and_the_entrepreneur.html) دربارهاش نوشت:
1. **شانس کور**
اولین نوع شانس، شانس کور است؛ جایی که من فقط خوششانس بودم چون اتفاقی کاملاً خارج از کنترل من رخ داد. این همان بخت و تقدیر است.
2. **شانس حاصل از تلاش بیوقفه**
نوع دوم شانس از پافشاری، کار سخت، جنبوجوش و تحرک ناشی میشود. وقتی شما دائماً در حال فعالیت و ایجاد فرصت هستید و انرژی زیادی تولید میکنید، گویی ظرف پتری را هم میزنید تا ببیند چه ترکیبهایی ایجاد میشود. یا مثل مخلوط کردن چند واکنشدهنده شیمیایی برای دیدن نتیجهی نهایی. وقتی به اندازهی کافی نیرو، تلاش و جنبوجوش ایجاد کنید، شانس شما را پیدا میکند.
میتوان گفت ما، بهعنوان یک گروه، به همین دلیل با هم آشنا شدیم. [نناد](https://www.youtube.com/channel/UCmvhCWvHk3-SJqljh5cCm8A?app=desktop) ویدیوهای عالیای آنلاین منتشر کرد. من در توییتر آنها را دیدم. به این ترتیب او با تولید ویدیوها، شانس دیدار با افرادی مثل من را برای خودش رقم زد.
3. **شانس ناشی از آمادگی و مهارت**
راه سوم این است که شما در تشخیص شانس مهارت پیدا کنید. اگر شما در یک حوزه بسیار ماهر باشید، وقتی یک فرصت شانسی در آن حوزه پیش میآید، سریع متوجه میشوید. در حالیکه افراد دیگر که با این حوزه آشنا نیستند، اصلاً متوجه آن نخواهند شد. شما نسبت به شانس حساس میشوید و این از طریق مهارت، دانش و کار بهدست میآید.
4. **شانس ناشی از شخصیت و جایگاه منحصربهفرد شما**
نوع آخر شانس، عجیبترین و سختترین نوع آن است. اما همان است که ما میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم. جایی که شما یک شخصیت منحصربهفرد، یک برند منحصربهفرد و یک طرز فکر خاص میسازید و شانس به سراغ شما میآید.
برای مثال، فرض کنید شما بهترین فرد دنیا در غواصی عمیق زیر دریا هستید. شما به فردی شناختهشده تبدیل شدهاید که به عمقهایی میرود که هیچکس جرئت ندارد به آنها نزدیک شود.
حالا، کاملاً شانسی، یک نفر یک کشتی گنج غرقشده را در ساحل پیدا میکند و نمیتواند آن را بیرون بکشد. شانس آنها تبدیل به شانس شما میشود، چون برای بیرون کشیدن گنج، سراغ شما میآیند. شما هم پول خوبی میگیرید.
در اینجا کشف گنج برای آن فرد "شانس کور" بود. اما اینکه آنها برای بیرون کشیدن گنج به سراغ شما بیایند و مجبور باشند نصفش را به شما بدهند، شانس نیست. شما خودتان این شرایط را ایجاد کردید. شما خود را در موقعیتی قرار دادید که از این شانس بهره ببرید. کسی دیگری این فرصت را برای خودش فراهم نکرده است.
وقتی میگوییم «بدون شانس»، منظور ما این است که فرایندی قطعی داشته باشیم، نه اینکه کار را به تقدیر بسپاریم.
**در 1000 جهان موازی، شما میخواهید در 999 تای آن ثروتمند باشید**
**نیوی:** میخواهی کمی بیشتر در مورد ایدهی «در 1000 جهان موازی در 999 تای آن ثروتمند شدن» توضیح بدهی؟ به نظر بعضیها این غیرممکن است، یا خیلی خوب است که حقیقت نداشته باشد.
**ناوال:** نه، من فکر نمیکنم غیرممکن باشد. شاید با توجه به شرایط شروع زندگی شما، مجبور باشید سختتر کار کنید. من خودم یک بچه فقیر در هند بودم، پس اگر من توانستم به جایی برسم، هر کسی میتواند. البته من اندام سالم داشتم، توان ذهنی داشتم و آموزش دیدم. یک سری پیشنیازها هست که باید فراهم باشد. اما اگر شما دارید این پادکست یا ویدیو را گوش میدهید، احتمالاً بدن و ذهن سالم دارید که ابزار لازم است.
من در طول مسیر با بدشانسیهای زیادی روبهرو شدم. اولین سرمایه کوچکی که بهدست آوردم را در بازار سهام از دست دادم. دومین باری که میخواستم پولی بسازم، عملاً شریکان کسبوکارم سرم را کلاه گذاشتند. فقط بار سوم بود که شانس با من یار شد.
حتی آن هم به آهستگی و بهتدریج بود. من در عمرم یکباره و یکشبه پولدار نشدم. همیشه یک سری فعالیتهای کوچک بوده که روی هم انباشته شده است. بیشتر دربارهی خلق پیوسته ثروت از طریق ایجاد کسبوکارها، فرصتها و سرمایهگذاریهاست. هیچوقت یکبارگی اتفاق نیفتاده است.
**ثروت کمکم روی هم انباشته میشود، نه یکباره**
ثروت شخصی من هم اینطور نبوده که در یک سال ناگهان انفجاری ثروتمند شوم. مثل جمعکردن چیپهای کوچک در طول زمان است: گزینههای بیشتر، کسبوکارهای بیشتر، سرمایهگذاریهای بیشتر، کارهای بیشتری که میتوانم انجام دهم.
درست مثل نناد (illacertus) که برند خودش را آنلاین میسازد و ویدیو تولید میکند. هیچ ویدیویی قرار نیست یکشبه او را ثروتمند کند. این یک مسیر طولانی از یادگیری، مطالعه و خلق است که در طول عمرش تجمع مییابد.
ما دربارهی ثروتمند شدن حرف میزنیم تا بتوانید بازنشسته شوید و آزادی داشته باشید. نه اینکه هیچ کاری نکنید، بلکه مجبور نباشید کارهایی را که دوست ندارید انجام دهید؛ مجبور نباشید جایی بروید که نمیخواهید، مجبور نباشید صبح زود برخیزید، هر وقت خواستید بخوابید، هر وقت خواستید بیدار شوید و رئیسی بالای سرتان نباشد. این آزادی است.
ما از مقدار کافی ثروت حرف میزنیم تا به آزادی برسیم. به لطف اینترنت، این روزها فرصتها فراوان هستند. در واقع من راههای بسیار زیادی برای پول درآوردن دارم، وقت کافی ندارم. فرصتها از در و دیوار بر سرم میریزند و چیزی که کم دارم زمان است.
آنقدر راه برای خلق ثروت، خلق محصول، خلق کسبوکار و فرصت وجود دارد که بهعنوان یک پیامد، جامعه به شما پاداش میدهد، به حدی زیاد است که حتی قادر نیستم همهی آنها را مدیریت کنم.